menusearch
elmopazhoheshnews.ir

ضرورت تحول در آموزش مدرسه ای

جستجو
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۱:۵۶:۲۹
۱۴۰۱/۴/۱۰ جمعه
(5)
(0)
ضرورت تحول در آموزش مدرسه ای
ضرورت تحول در آموزش مدرسه ای

ارسالی کاربران

ضرورت تحول در آموزش مدرسه ای

شهروند خبرنگار

حسین عزیزی نژاد*

 

 

 

 

بطور کلی امروزه اگر چه شاهد تغییر و تحولات گسترده و رشد و پیشرفت صنایع و فناوری های ارتباطی هستیم، اما همچنان رشد و تعالی، کارایی و کاربرد آموزش ها خصوصاً آموزش های عمومی و پایه آنچنان که شاید و باید تحقق نیافته است. در حالی که برنامه ریزی آموزش و پرورش مؤید تأکید بر کیفیت است اما در عمل کمیت ها در اولویت قرار دارد و همچنان رویکردهای کهن و متمرکز در برنامه ها و برنامه ریزی ها برقرار است و انعطاف پذیری، نوآوری، کار مشارکتی و برقراری سازوکارهای پشتیبانی مورد توجه نیست. سرعت تحولات جدید، نظام آموزشی را در ابعاد و جنبه های مختلف اعم از محتوای کتاب های درسی، شیوه ها و روش های تدریس و نیز امکانات و فضای آموزشی با چالش مواجه ساخته است. در این شرایط، تعیین اهداف و دورنما، راهبردها و اقدامات با تأکید بر آماده سازی و حمایت و پشتیبانی مالی و آموزشی در حوزه درونداد، فرایند و بروندادهای تعلیم و تربیت و نیز به روزرسانی و تطبیق درونمایه های آموزشی با نیازهای جدید ضروری است.

با وجود تحولات و پیشرفت در زمینه های گوناگون تعلیم و تربیت اعم از گسترش رشته های تربیتی، تحول در محتوای تعلیم و تربیت، تدوین روش های جدید تدریس و توجه به مسائل روان شناختی، جامعه شناختی و فلسفی مربوط به تعلیم و تربیت و تئوری های مربوط به آموزش و تربیت معلم، متأسفانه در برخی زمینه ها تلاش های مفید و کافی صورت نگرفته است. امروزه، بر کسی پوشیده نیست که دانش آموزان بسیاری از دانش ها و مهارت های مورد نیاز زندگی نظیر مهارت های فنی، آشنایی با زبان های خارجی و حتی ورزش و سلامتی را آنگونه که مورد نیاز است یاد نمی‌گیرند، بنابراین این سؤال مطرح است که چاره چیست؟ و یا چه باید کرد؟

باید توجه داشت که برنامه ریزی آموزش و پرورش قبل از این که بر شاخص های کمی استوار باشد بر کیفیت تأکید دارد. اوامر آموزشی و فرایند تصمیم گیری ها باید بر اساس یک الگوی مشخص و هدفمند صورت گیرد. ضمن تلاش برای همگامی با پیشرفت ها و شرایط جدید، آموزش و پرورش برای رسیدن به اهداف متعالی سازمانی و رسیدن به استانداردهای لازم نیاز به بازبینی و چاره اندیشی دارد و این بازبینی می‌بایست در سطوح مختلف نظام آموزشی و خصوصاً در بازنگری روش آموزش در مقاطع مختلف صورت پذیرد (هوشیار، 1385). امروزه دانش‌آموزان در مدارس به جای یادگیری مهارت‌های کاربردی زندگی و تجربه شادترین لحظات زندگی خود، برای گرفتن مدرک تحصیلی ناچار به پذیرش مقررات و استانداردهای غیرمنعطف و ناکارآمد هستند. در حالی که مدرسه با جایگاه نهادی خود، وظیفه دارد تا در فضایی آرام و صمیمی مهارت‌های آموزشی و پرورشی را به کودکان و نوجوانان بیاموزد تا آنها با آموخته‌ها و اندوخته‌های کافی نقش مفید و ثمربخشی را در جامعه خود ایفا کنند.

انعطاف، ابداع و نوآوری در حوزه آموزش و یادگیری، حل سیستماتیک و اشتراکی مسائل و مشکلات دانش آموزان در مدرسه و کلاس درس، سطح بندی دانش آموزان، تنوع در تدریس و توجه به استعدادها و رعایت اعتدال در انتظارات، آموزش کاربردی، برقراری سازوکارهای پشتیبانی و مشاوره و از همه مهمتر جذب و توزیع بهینه سرمایه مادی و نیروی انسانی از مسائل و چالش های اساسی در حوزه آموزش و پرورش می‌باشند.

سرعت تحولات در کشورهای مختلف بحران های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و... بسیاری را به دنبال داشته است، که کارآیی نظام های آموزشی را مورد سؤال و بازنگری قرار داده است. در حال حاضر برنامه ریزی استراتژیک و طراحی یک سیستم استاندارد آموزشی بیش از گذشته احساس می‌شود. عواملی نظیر افزایش تقاضا برای آموزش، افزایش هزینه های آموزش و پرورش و چگونگی تأمین آن و نیز مسأله کاهش کیفیت آموزشی، از عوامل چالش برانگیز موجود می‌باشند که کارشناسان و دست اندرکاران نظام های آموزشی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند (عسگری، 1373 و بازرگان، 1374؛ به نقل از هوشیار، 1385). علاوه بر موارد مذکور، امروزه ضرورت و جايگاه نيروی انسانی اجتناب ناپذیر است. در کل می‌توان گفت نظام آموزشی غيرهدفمند در ترسيم نقشه آموزشی و مهندسی فرهنگی مطلوب ناتوان خواهد بود (صالحي، 1380). بنابراین پرداختن به مشکلات موجود و لزوم تجدید نظر در کمیت و کیفیت آموزش و پرورش کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از طرفی هر گونه تغییر و تحول در برنامه های آموزشی باید مبتنی بر نظریه ها و یافته های علاست تا ثمره مطلوب را در بر داشته باشد (هوشیار، 1385).

چالش هاي موجود در نظام آموزشی در ابعاد محتوای کتاب های درسی، شیوه ها و روش های تدریس، آموزش متمرکز و عدم استقرار سازوکارهای مربوط به فناوری آموزشی قابل طرح است. با وجود تغییر تدریجی محتوای درسی اما همچنان محتوا کاربردی نیست و شیوه های تدریس سنتی و نقش محوری معلم و مهارت های کلامی او مورد استقبال است و دانش آموزان از نشاط و فعالیت لازم برخوردار نیستند. هنوز بسترهای فناوری آموزشی در مدارس استقرار نیافته و حتی ابتکارات معلمان نیز آنچنان که شاید و باید دیده نمی‌شود.

با اندکی تأمل در می‌یابیم که با وجود تلاش های فراوانی که صورت گرفته است، مسائلی نظیر روش های ناکارآمد، توسعه نیافتگی و درآمد پایین، کمبود منابع مالی و امکانات آموزشی از قبيل آزمایشگاه، حمایت مالی از تحقیقات، تهیه و توزیع فناوری ها و نیز مسائلی همچون ناکارآمدی مدیران، کهنگی روش ها، عدم توجه به رشد خلاقیت و آفرینندگی، برنامه ها و آموزش های غیر منعطف و غیر کاربردی، بی توجهی به نیازهای روانی، عدم تلفيق آموزش های رسمی و غیر رسمی و مسائل دیگری در این طيف وجود دارد که لزوم توجه به محتوای کاربردی و متناسب با نیازهای روز مانند مهارت های زندگی، آموزش های شهروندی، مدیریت دانش آموزشی و پرورشی، تعالی سازمانی در آموزش و پرورش و کشف نیازهای آینده و برنامه ریزی برای رسیدن به آن را ضروری ساخته است. عدم تناسب فضای کلاس درس با تعداد دانش آموزان و دو شیفته بودن موجب می‌شود تا معلم در پیاده سازی روش های آموزشی ابتکار عمل نداشته باشد و با محدودیت مواجه شود؛ چنین مدرسه ای از حیاط و فضای مناسبی برای بازی و جنب و جوش دانش آموزان برخوردار نیست.

یکی از عواملی که موجب دلزدگی دانش آموزان از مدرسه می‌شود محیط خشک و بدون جذابیت آن است. بسیاری از مدارس محیطی فرسوده و معماری نامناسب دارند و از نظر فضای سبز، تزئینات و رنگ آمیزی و نور و تهویه در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برند. اما مهم‌تر از این‌ها فضای بدون انعطاف و یکسویه کلاسها، تدریس به شیوه‌های سنتی، تک گویی معلم و پذیرش بی‌چون و چرای دانش آموز و عدم نشاط جمعی از بزرگترین ضعف‌های سیستم آموزشی است (یکتاپرس، 1400). بچه‌هایی که وارد مدرسه می‌شوند از طبقات اجتماعی متفاوت و با استعداد‌های گوناگون هستند، اما در مدارس امکان پرورش بسیاری از توانایی‌های اختصاصی دانش آموزان وجود ندارد و آنها نسبت به درس‌های مشترکی که همه مجبور به یادگیری آن هستند، تمایل چندانی ندارند (کوهستانی، 1399؛ یکتاپرس، 1400). عقیده بر این است که انطباق های خلاق و پویا به طور مؤثری در فضای کیفی آموزشی تأثیر دارد. انطباق های خلاق می‌توانند برنامه های درسی را به یکدیگر مرتبط کنند و مفاهیم را عینی تر سازند. بنابراین ضرورت دارد تا محیط آموزشی به ویژگی ها و تکنیک های جدید مجهز گردد (هوشیار، 1385).

محتوای آموزشی دوره رسمی- عمومی دارای اشکالاتی است که تا حد زیادی مانع از دستیابی به اهداف شده است. یکی از اصلی‌ترین مشکلات محتوای کنونی آموزش و پرورش، متناسب‌نبودن با نیازهای روز فرد و جامعه و دیگری حجم بالای محتواها است. بدون پرداختن به علل ریشه‌ای این اشکالات، نمی‌توان برای اصلاح اشکالات کنونی گام برداشت. برطرف شدن این مشکلات می‌تواند به بهبود محتوای آموزشی منجر گردد (مصدق، 1398). یکی از اشتباهات سنتی آموزش و پرورش از گذشته تا حال، تمرکز و اصرار بر روی حفظیات و اطلاعاتی است که خیلی زود فراموش می‌شوند و نه در زمان تحصیل و نه در زندگی عادی ضرورت ندارند (زمانی، 1398). در کتاب‌های درسی حجم مطالب تکراری و کم خاصیت بسیار بالا است در حالی که قاعدتاً آموزش نه برای پر کردن مغز بچه‌ها با انواع حفظیات بلکه برای آماده کردن آن‌ها برای زندگی در اجتماع است. بچه‌ها باید بچگی کنند و شور و شوق زندگی و شهروند خوب بودن را یاد بگیرند. در آموزش و پرورش، حجم کتاب‌ها آنقدر بالا است که معلم و دانش آموز حتّی وقت «فکر کردن» به آنچه می‌آموزند را ندارند. تمامی تلاش معلم و دانش آموز تمام کردن و حفظ مطالب درسی است. نه فکر کردن، نه تحقیق و پژوهش و نه آزمایش به صورت عملی و تجربه اندوزی، هیچ کدام واقعاً مورد توجه نیستند (کوهستانی، 1399). در چنین وضعی، به جای آنکه دانش آموز علم و مهارت های لازم را کسب کند، بار تکالیف سنگین و آزمون های پیچیده را بر دوش می‌کشد که با وجود تحمیل فشار روانی بر دانش آموز، اولیا و معلم ممکن است ارتباط چندانی هم با شرایط و نیازهای واقعی زندگی هم نداشته باشند.

شهروند خبرنگار

*دکتری مدیریت سیستم ها و مدرس دانشگاه

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر